صحبتهای متفرقه..
1)بالاخره بعد چند سال پشت سرهم کنکور دادن رشته ی مورد دلخواهم قبول شدم واونم تو شهر خودمون حالا باید بعد سالها دوری ار درس ومشق دوباره بشینم پای درس خوندن..البته من علاقه زیادی به مطالعه کردن دارم .خیلی هم مطاله میکنم ..خب برای کنکور هم مطالعه داشتم اما خب یه 4یا 5 ماهی میشه بازم دور افتادم از درس خوندن یکم سخته شروع کردن برام..از سرکار اومدم خونه خواهرم غافگیرم کرد خیلی خسته وداغون بودم گفت مژدگانی بده..خبر خوب دارم..منم اصلا نمیدونستم نتایج اومده و گفت بالاخره قبول شدی تو رشته ای که میخای..یه لحظه سکوت کردم و با بهت نگاش کردم آخه خواهرم زیاد بلد نیست ازاین کارها و واقعا حسابی غافلگیر وخوشحال شدم ..اصلا زیادهم امید نداشتم حداقل تو شهر خودم قبول شم...
2)قصیده ی چهل بیتی ام برای اربعین تمام شد..از خدا میخوام بتونم قدم دراین مسیر نورانی بگذارم تمام زائرین سالم برن وسالم بیان خصوصا بااین درگیریهای اواخر عراق ..نمیدونم این قصیده ارو اینجا بزارم یا نه.. یه چند بیتش با این مضمون هست..تو مسیر پیاده روی یه جایی هست به اسم قلم که دعوت کرده هنرمندان اونجا برن شعردارن بخونن خطاطی نقاشی یا هر هنر دیگری منم حتما میرم اونجا..انشاء ا..
- جابر آمد اهل عالم بر حریم پربلا ...با فغان گوید حبیبم کشته شد در کربلا
می زند برسینه برسر،در گلویش سوز وآه...ناله ای جانکاه و شیون میکند در قتلگاه
السلام ای مهتران ،ای یاوران بی بدیل...ای عزیزان، با وفایان، خستگان را هم خلیل
پس چرا خاموش و خونین صید هامون گشته اید...اینچنین در خاک غربت پخش ومدفون گشته اید
مرغ حق گر می روی تا شهر بی تاب رسول...ده خبر بر مردمانش دخت زهرا شد ملول
آیه های ارجعی همان انا لله وانا الیه راجعون هست –برگرد به سوی پروردگارت واشاره به سوره فجر میباشد ارجعی الی ربک که این سوره برای سیدالشهدا نازل شده است )را هم بخوان بر مصطفی...نور چشمانش بگو صدپاره تن شد در جفا
یا که با شوری حزین روح الامین را تعزیت...کل عالم شد مصیبت خانه بر این تسلیت
ای زمین آن نانجیبان را نبلعیدی چرا...در خودت بردی فرو جای لئیمان غنچه را
مه جبینان را نکردی یاوری نفرین به تو...یک به یک خنجرکشیدی جانشان ننگین به تو
تو امیری به! چه نیکو رخ امیری یا حسین..شاه خوبان! سروران را هم سفیری یا حسین
خانه آبادم کنی با یک اشاره یا حسین..حر آزادم کنی با یک نظاره یا حسین
3)کلاس خوشنویسی هم ثبت نام کردم خیلی وقته از خطاطی دور شدم باید دوباره شروع کنم داشتم خطاطی های چند وقت پیشم رو مرور میکردم حیف شد دنبال نکردم الان برای خودم استاد بودم:( همش بخاطر مسائل مالی بود ..همین شعرامم بخاطر مسائل مالی نتونستم ویرایش کنم ..شعرامم ویرایش شده آماده چاپ هستن از مهرماه میرم دنبال کارهای چاپش..بعدشم میخام شروع کنم به اقدامات نوشته های دیگه ام..
4)نمیدونم چرا جواب این نتایج مسابقات قرآن اعلام نمیکنن..ازشرکت پییگیری کردم ناز میکنن نمیگن میگن بعد ماه صفر اعلام میکنن باید از محلی که امتحان گرفتن بپرسم اصلا دل شنیدن اینو ندارم که بگن ازآخر اول شدم..انصافا خیلی سخت بود تفسیر بود ..تو یکی از مسابقات حرم مطهر بی بی معصومه هم چند روز پیش شرکت کردم یبار تو مسابقه آستان قدس رضوی شرکت کردم هدیه گرفتم الان دیگه همش تو مسابقاتشون شرکت میکنم تا هدیه بگیرم بازم..قدیمی ترین سنگ مضجع آقای علی بن موسی الرضا رو گرفتم حوصله عکس ندارم وگرنه اینجا میزاشتم..دیگه هوایی شدم و همش دارم تومسابقاتشون شرکت میکنم..
5)بالاخره امروز طی جلسه ای قرار شد یه نیروی کمکی بهم بدن منم بشم مسئول اون واحد..ولی دوست داشتم برم واحد حقوقی بعد 11 سال کار کردن هنوز نتونستم وارد واحد حقوقی بشم..
6)آخ آخ آلرژی و عطسه به همراه دندان درد امونمو بریده...راستی شما دوز سوم واکسن رو زدید؟برای پیاده روی گفتن بزنید من دو دوز زدم..
7)سه ماه ساعت یک ونیم تعطیل میشدم از سرکار ..و خب 6 سال هم ساعت دوونیم..الان دوباره ساعاتمون برگشته به 6 سال پیش ساعت 4 تعطیل میشیم یعنی تا خونه برسم جنازه ام خستگیم اصلا در نمیره.. نمیخام 5 شنبه ها تعطیل باشم ساعت اصلی رو برگردونن وایی..
خدا برای هممون عاقبت بخیری و سلامتی عنایت کنه آمین یا رب العالمین بحق الحسین علیه السلام (رنگها کجان میخواستم این نوشته امو رنگی کنم پیدا نکردم:)