از هر دری سخنی...
حرف اول :شنبه 10 شهریور ماه انشالله میرم مشهد و دهه ی آخر صفر همزمان با شهادت آقا علی بن موسی الرضا اونجا باشم اربعین سال 1401 کربلا بودم و 1402 درقم و امسال دهه آخر در مشهد..البته اونجور که برنامه ریزی کرده بودم نشد در واقع من میخاستم خواهر بزرگم هم با ما همراه باشه اما هزینه ها سر سام آور بود و نتونستم ببرم الانم هم خواهر بزرگم و بچه هاش ناراحتن و هم من ..چکنم..خواهر کوچیکمو میبرم اما خواهر بزرگم بچه هاشم هستن نمیتونم..قلبم به شدت درد میکنه..هنوز منتظر معجزه ام یه اتفاقی بیفته بتونه خواهرمو ببرم خودشم میگه منتظر یه معجزه است و همش حس میکنم میگی جور شد منم میرم مشهد..چی بگم..از شرکتمون هم جا پیدا نکردم..نشد که نشد..
حرف دوم: بعد 7 ماه بالاخره پایان نامه امو نوشتم تموم شد اما نمیتونم خودمو آماده کنم برای دفاعیه ..خیلی خسته ام..اگه نتونم دفاع کنم میمونه برای ترم پائیز که باید بازم کلی پول واریز کنم..کسایی که دفاعیه داشتید یکم بیایید بهم توضیح بدید..مشهد هم که میرم کی وقت میکنم بخونم کلی کار امضا داره..حالا همانندجویی هم کردم ..پاورپوینتم هنوز مونده..نمیشه باید برم ترم 5
حرف سوم:دومین کتابم به اسم عمودهای نورانی بالاخره چاپ شد قرار گذاشتم توی شرکتمون یه درختچه بکارم برای این کتابم .. آدم هر چی کتاباش بیشتر میشه حریص تر میشه..واقعا چقدر عمر کمه زود میره ..چقدر کار دارم و چقدر داره دیر میشه..
حرف چهارم:وبلاگ نقد فیلم های سینمایی رو هم نتونستم بروز کنم فیلمهای زیادی در سینما دیدم قلب رقه،مجنون،تمساح خونی ،یادگار جنوب ،بی بدن،مست عشق و از طریق گوشی هم به عامه پسند و اخت الرضا.و ورود و خروج ممنوع و نقاب رو نگاه کردم نمیدونم کی فرصت کنم اینا رو نقد کنم
حرف پنجم:توسط توانیر یه نامه اومده که بانوان توانمندتونو معرفی کنید که شرکتمون هم منو همراه با 3 خانوم دیگه معرفی کرد..منتظریم ببینیم چی میشه..مقاله ها و مسابقات زیادی شرکت کردم و احتمالا نتایج بعد ماه صفر مشخص میشه..منتنظرم ..
حرف ششم:این مدت پادکست وبرش فیلم وگذاشتن صوت داخل فیلم رو هم یاد گرفتم..
حرف هفتم: من از جنگ می ترسم..به نظرتون چنگ میشه؟؟ گرچه از اینکه مهمانمون رو کشتن به شدت عصبانی هستم اما از عواقب حمله می ترسم..
حرف هشتم:یه مدتیه خواهرزاده ام یه خرگوش کوچولو خریده اسمشم گذاشتیم میشان خیلی شیطونه اما نگه داشتن حیوان خیلی سخته واقعا
حرف نهم : آبان ماه 1403 رفتم دندانپزشکی و حین عصب کشی بیحسی رو زده به عصب پنهانم و الانم از آبان ماه لبم بیحسه دکتری نمونده نرفته باشم ..لیزر فیزیوتراپی ..قرص ودارو ..مغز واعصاب ..جراح فک فایده ای نداره..احساس میکنم لبم فلج شده و اون عصبم دیگه خوب نمیشه..نمیدونم دیگه چکار کنم..اون دکتر هم چند بار رفتم لبمو فشار میده میگه حس داری صبر کن خوب میشه..چقدر دیگه صبر کنم..حس میکنم روی لبم یه چیز محکم چسبیده که میخام بکنم..شاید مجبور شم دوباره برم فیزیوتراپی شایدم رفتم علیه دندونپزشک شکایت کردم..البته کلی دکتر دیگه هم رفتم ..چشم و گوش و مسائل خانومها و ...یه چک آپ شدم دیگه..دندونپزشک و پوست نتونستم برم..دندونپزشکم بخاطر لبم نشد برم..یه مدت هم حساسیتم شروع شده..فعلا یه قرص خریدم خوب نشدم باید برم دکتر خدا کنه مشهد بدتر نشم..
حرف دهم:کارهای زیادی انجام دادم من همیشه قراره هر ماه چکار بکنم را می نویسم و معمولا اکثرا هم انجامشون میدم..دیگه برای پائیز فعالیتهامو کم میکنم چون ساعات کاریمونم برمیگرده هفت ونیم تا 4 برسم خونه میشه 5 و استراحت و اینا دیگه وقتی نیست..بهار وتابستون خیلی بدو بدو دارم..با گرما چکار کردید امسال..واقعا گرم بود البته چند روزی هست کمی خنک شده ..هر تابستون میخام رانندگی یاد بگیرم اما نمیشه..اصلی ترین مشکل من همینه که نمیتونم رانندگی کنم..
حرف اخر ماه صفر هم داره برچیده میشه و نمیدونیم ماه محرم وصفر سال آینده رو میبینیم یا نه سال 1401 برای اربعین یه شعر نوشتم در ادامه مطلب میزارم یه مثنوی 40 بیتی دوست داشتید بخونید..